این نوشته معرفی کوتاهی است از برجستهترین روشنفکران ایرانی از دوره قاجار تا پهلوی دوم. این افراد با اقدامات و آثار خود، نقشی اساسی در شکلدهی به اندیشه و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران مدرن داشتهاند. برای دسترسی سریع شما به سوابق و کارهای کلیدی، مهمترین اقدامات هر شخصیت بهطور مختصر ارائه شده است.
دوره قاجار متقدم (پیش از مشروطه)
این دوره که از آغاز حکومت قاجار (۱۱۹۳ ق / ۱۷۷۹ م) تا صدور فرمان مشروطیت (۱۳۲۴ ق / ۱۹۰۶ م) به طول انجامید، شاهد تولد و شکلگیری نخستین جرقههای نواندیشی و تماس جدی با غرب بود. روشنفکران این دوره عمدتاً در ساحت نظامی، اداری، دیپلماسی و ترجمه فعال بودند و تلاش داشتند با الگوبرداری از ساختارهای نوین اروپایی، ضعفهای ساختاری دولت مرکزی را ترمیم کنند.
۱. عباس میرزا (۱۲۱۷ – ۱۲۴۹ ه.ق / ۱۷۸۳ – ۱۸۳۳ م)
عباس میرزا، ولیعهد وقت و نایبالسلطنه فتحعلی شاه، به عنوان نماد حرکت به سوی نوسازی در ایران شناخته میشود. او که طعم شکست نظامی در برابر روسیه را چشیده بود، عمیقاً به ضرورت اصلاحات واقف بود.
- پیشگام اصلاحات نظامی و اداری: عباس میرزا برای مقابله با قدرتهای خارجی، به ویژه روسیه، دست به اصلاحات گسترده نظامی زد. او برای اولین بار نیروی نظامی منظم (نظامی جدید) را بر اساس مدلهای اروپایی سازماندهی کرد و به اعزام محصلین به اروپا (به ویژه انگلستان) همت گماشت.
- تأسیس دارالفنون: اگرچه دارالفنون توسط امیرکبیر تکمیل شد، اما ایده اصلی تأسیس یک مدرسه عالی برای آموزش علوم و فنون نوین نظامی و مهندسی از دوران عباس میرزا مطرح شد و او مشوق اصلی ورود متخصصان خارجی به ایران بود.
۲. قائم مقام فراهانی (میرزا ابوالقاسم فراهانی) (متوفی ۱۲۵۱ ه.ق / ۱۸۳۵ م)
قائم مقام، صدراعظم مقتدر محمدشاه قاجار، یکی از درخشانترین چهرههای اصلاحطلب اداری در این دوره بود. او بیشتر یک تکنوکرات دولتی بود تا یک نظریهپرداز سیاسی، اما اصلاحات او زیربنای اداری لازم برای تغییرات آتی را فراهم کرد.
- اصلاحات در نظام اداری و مالی قاجار: قائم مقام با تمرکز بر کارآمدسازی بوروکراسی، دست به کاهش حجم کارکنان زاید، ساماندهی امور مالیاتی و حذف برخی مناصب موروثی زد. او به نظم بخشیدن به دفترخانههای دولتی شهرت داشت.
- مبارزه با فساد و حمایت از توسعه آموزش: وی با فساد رایج درباری و ایالتی به شدت برخورد کرد و در عین حال، نسبت به اهمیت سواد و دانش برای اداره کشور آگاهی داشت.
۳. میرزا ابوالحسن ایلچی (حدود ۱۱۸۰ – ۱۲۶۶ ه.ق / ۱۷۶۶ – ۱۸۴۸ م)
میرزا ابوالحسن خان ایلچی یکی از اولین ایرانیانی بود که به عنوان سفیر به اروپا فرستاده شد و در دربار انگلستان و فرانسه حضور یافت. نقش او بیشتر در حوزه دیپلماسی و انتقال دانش بود.
- دیپلمات و مترجم: ایلچی با دانش زبانهای اروپایی، توانست در مذاکرات پیچیده سیاسی نقش محوری ایفا کند. او به عنوان پلی میان دو جهان (شرق و غرب) عمل میکرد.
- نقش مهم در روابط خارجی و انتقال فرهنگ غرب: گزارشها و مشاهدات او از زندگی و ساختار جوامع اروپایی، یکی از اولین منابع اطلاعاتی برای درباریان ایرانی درباره دنیای مدرن بود.
۴. میرزا تقیخان امیرکبیر (۱۲۳۰ – ۱۲۶۸ ه.ق / ۱۸۰۷ – ۱۸۵۱ م)
امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه، برجستهترین چهره اصلاحطلب پیش از مشروطه است. برنامههای او بسیار جامع و ساختارشکنانه بود و به دلیل مخالفت دربار و روحانیت سنتی به سرعت متوقف شد.
- صدراعظم مشروطهخواه: اگرچه اصطلاح “مشروطهخواه” به معنای امروزی در مورد او به کار نمیرود، اما اقدامات او در محدود کردن اختیارات مطلقه شاه و تقویت نهادهای اداری، او را در مسیر مدرنیزاسیون سیاسی قرار داد.
- بنیانگذار دارالفنون: تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ ه.ق به دستور او، سنگ بنای آموزش عالی مدرن در ایران بود که هدف آن تربیت متخصصین ملی به جای اتکا به خارجیها بود.
- اصلاحات گسترده در آموزش، اداری و اقتصادی: او همچنین با راهاندازی روزنامه وقایع اتفاقیه، تلاش کرد تا دولت با مردم ارتباط برقرار کند و در زمینه اقتصادی، با شرکتهای خارجی مقابله کرد و انحصارها را لغو نمود.
۵. میرزا صالح شیرازی (حدود ۱۲۰۰ – ۱۲۶۰ ه.ق / ۱۷۸۵ – ۱۸۴۴ م)
میرزا صالح از جمله اولین ایرانیانی بود که مستقیماً با فرهنگ مکتوب مدرن آشنا شد و تلاش کرد این دانش را به ایران بازگرداند.
- اولین مترجم و روزنامهنگار فارسی: او در دوره فتحعلی شاه به دربار فرستاده شد و پس از بازگشت، به ترجمه متون اروپایی پرداخت. اهمیت او در تأسیس اولین روزنامه ایرانی در خارج از کشور (در جزیره هند و با نام “اخبار دارالخلافه”) نهفته است.
- ترویج آموزشهای جدید و شناخت علوم غربی: او اهمیت خواندن و نوشتن را درک کرده بود و تلاش داشت تا علوم جدیدی مانند نقشهکشی و نجوم را در سطح محدود ترویج دهد.
۶. میرزا آقاخان نوری (عزالممالک) (متوفی ۱۲۸۱ ه.ق / ۱۸۶۴ م)
میرزا آقاخان، که پس از امیرکبیر به صدارت رسید، نماد رویکرد سنتی و محافظهکار در اداره امور بود که بر پایه حفظ امتیازات اشرافی و روحانیت شکل گرفته بود.
- صدراعظم محافظهکار، منتقد اصلاحات امیرکبیر: نوری به جای پیگیری مسیر نوسازی بنیادین، به تعامل سازشکارانهتر با قدرتهای خارجی و بازگرداندن برخی از امتیازاتی که امیرکبیر محدود کرده بود، پرداخت. او مظهر جریان ضد اصلاحی در بطن دستگاه قاجار بود.
دوره قاجار متأخر (آستانه مشروطه)
این دوره شاهد ظهور نسل جدیدی از روشنفکران بود که دیگر صرفاً به اصلاحات اداری اکتفا نمیکردند؛ آنها به نقد بنیادهای استبداد، ساختار اجتماعی و مذهبی حاکم پرداختند و مفاهیم آزادی، قانون و حکومت مشروطه را به گفتمان عمومی وارد ساختند.
۷. میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۲۰۹ – ۱۲۹۵ ه.ق / ۱۸۳۴ – ۱۸۷۸ م)
آخوندزاده، فیلسوف و نمایشنامهنویس برجسته، اولین روشنفکر رادیکال ایرانی بود که به طور علنی به نقد ساختارهای سنتی ایران پرداخت.
- نویسنده و روشنفکر، نقد مذهب و فرهنگ سنتی: او در آثارش، به ویژه در نمایشنامهها، به شدت از خرافات، جمود فکری و تأثیرات منفی مذهب بر توسعه اجتماعی انتقاد میکرد.
- ترویج عقلانیت و آزادی اروپایی: آخوندزاده به دفاع از تفکر پوزیتیویستی و عقلگرایی دکارتی شهرت داشت و معتقد بود که تنها تقلید کورکورانه از غرب نیست که راهگشاست، بلکه باید اصول عقلانیت را پذیرفت. او همچنین طرفدار اصلاح خط فارسی به حروف لاتین بود.
۸. میرزا یوسف مستشارالدوله (حدود ۱۲۳۵ – ۱۲۹۹ ه.ق / ۱۸۲۰ – ۱۸۸۲ م)
مستشارالدوله یکی از اولین کسانی بود که مفاهیم حقوق مدرن و لزوم قانونمداری را به ایران معرفی کرد.
- سیاستمدار و حقوقدان: او در وزارت امور خارجه خدمت کرد و در سفرهای خود با نظامهای حقوقی مدرن آشنا شد.
- نویسنده رسالههای حقوقی و مدنی: مهمترین اثر او «یک کلمه» است که در آن به صراحت خواستار تأسیس مجلس شورا و حاکمیت قانون شد. او قانون را “کلمه الهی” دانست و استبداد را نفی کرد.
۹. میرزا ملکم خان (ناظمالدوله) (۱۲۳۳ – ۱۳۱۴ ه.ق / ۱۸۱۷ – ۱۹۰۸ م)
ملکم خان، مرموزترین و پرنفوذترین روشنفکر پیش از مشروطه بود که نقش مهمی در پایهریزی اندیشههای مشروطهخواهی داشت.
- نظریهپرداز مشروطه، بنیانگذار اصلاحات قانونی و اجتماعی: او در ابتدا به واسطه محافل سری «فراموشخانه» (تقلیدی از فراماسونری) به ترویج اندیشههای اصلاحی پرداخت. او بر ضرورت قانون اساسی و محدودیت قدرت شاه تأکید داشت.
- تأسیس روزنامه و ترویج آزادیهای مدنی: اگرچه روزنامههای او (مانند قانون) عمدتاً در خارج از ایران منتشر میشد، اما نقد تند او به دولت، افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
۱۰. عبدالرحیم طالبوف تبریزی (۱۲۳۵ – ۱۳۳۰ ه.ق / ۱۸۲۰ – ۱۹۱۲ م)
طالبوف، روشنفکر مسیحی ایرانی، از فعالان اصلی در عرصه ترجمه و مطبوعات بود و به عنوان پل ارتباطی مهم میان اندیشههای سوسیالیستی اروپایی و ایران عمل کرد.
- نویسنده و مترجم، از فعالان نشر و مطبوعات: او آثار متعددی را ترجمه کرد و خود نیز کتابهایی در باب اجتماع و اخلاق نوشت. او بر خلاف برخی، نگاهی مثبتتر به تأثیرات مثبت غرب داشت.
- اهمیت در نشر اندیشههای دموکراتیک: آثار او در ادبیات ایران نقش مهمی در معرفی مفاهیم جدید اجتماعی ایفا کرد.
۱۱. ادیبالممالک فراهانی (۱۲۶۵ – ۱۳۳۴ ه.ق / ۱۸۴۸ – ۱۹۱۶ م)
ادیبالممالک از معدود شاعرانی بود که توانست شعر سنتی را به خدمت اهداف روشنفکری و سیاسی درآورد.
- روزنامهنگار و فعال فرهنگی: او مدتی مدیر روزنامه دولتی ایران بود اما بعدها به جبهه منتقدان پیوست.
- نقش مؤثر در گسترش مطبوعات منتقد در دوره مشروطه: اشعار و مقالات او در دوران آستانه مشروطه، به تحریک احساسات ملی و عدالتخواهی کمک شایانی کرد.
۱۲. میرزا رضای کرمانی (۱۲۳۵ – ۱۳۱۴ ه.ق / ۱۸۱۶ – ۱۸۹۶ م)
رضا کرمانی، یک ملیگرای رادیکال بود که معتقد بود اصلاحات از بالا شکست خورده و تنها راه، اقدام مستقیم علیه راس استبداد است.
- کنشگر سیاسی و عامل ترور ناصرالدین شاه: او در واکنش به واگذاری امتیازات اقتصادی به خارجیها، ناصرالدین شاه را ترور کرد. این عمل، اگرچه منجر به مشروطیت نشد، اما نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران و اوج مبارزات فردی علیه استبداد بود.
دوره مشروطه و پس از آن
این دوره از ۱۳۲۴ ق آغاز شده و شاهد اوجگیری جنبش مشروطه، درگیری میان نیروهای مذهبی و سکولار، و ظهور ادبیات سیاسی قدرتمندی است که بنیان دولت مدرن را پیریزی کرد.
۱۳. سید جمالالدین اسدآبادی (الأسدآبادی) (حدود ۱۲۱۴ – ۱۳۱۹ ه.ق / ۱۸۳۸ – ۱۹۰۱ م)
گرچه جمالالدین پیش از انقلاب مشروطه وفات یافت، اما اندیشههای او الهامبخش اصلی برای روشنفکران مشروطهخواه ایرانی بود.
- مصلح سیاسی و مذهبی، فعال ضد استبداد: او معتقد بود که عقبماندگی مسلمانان ناشی از استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
- تأکید بر همبستگی اسلامی و مبارزه با استعمار: او با نظریه «وحدت اسلامی» سعی در بسیج نیروهای مسلمان در برابر سلطه غرب داشت، هرچند رویکرد او در ایران بیشتر به عنوان یک فعال سیاسی ضد استبدادی شناخته شد.
۱۴. شیخ فضلالله نوری (۱۲۴۰ – ۱۳۲۷ ه.ق / ۱۸۲۴ – ۱۹۰۹ م)
شیخ فضلالله یکی از برجستهترین مراجع تقلید زمانه بود که در ابتدا از مشروطه حمایت کرد اما بعدها به مخالف جدی آن تبدیل شد.
- مرجع دینی مخالف مشروطه با دیدگاهی مشروعهخواه: وی استدلال میکرد که قانونگذاری باید تابع شریعت اسلامی باشد و آزادیهای مطلق غربی مورد پذیرش اسلام نیست. او نماد جریان «مشروعهخواه» بود که در مقابل «مشروطهخواهان لیبرال» قرار گرفت.
۱۵. جهانگیرخان صوراسرافیل (متوفی ۱۳۲۸ ه.ق / ۱۹۱۰ م)
یکی از مهمترین روزنامهنگاران دوره مشروطه که با طنز تند و نقد بیپرده، افکار عمومی را هدایت میکرد.
- روزنامهنگار و فعال سیاسی، مدیر روزنامه صوراسرافیل: این روزنامه که به زبان فارسی ساده و با نثر نواندیشانه نوشته میشد، تأثیری شگرف بر بیدارگری طبقات متوسط داشت.
- نقد شدید رژیم قاجار و توسعه مشروطه: صوراسرافیل نماد جسارت در عرصه مطبوعات بود و در نهایت به دست نیروهای استبداد صغیر به شهادت رسید.
۱۶. میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۶۶ – ۱۳۱۶ ه.ق / ۱۸۴۹ – ۱۸۹۸ م)
کرمانی از شاگردان سید جمالالدین بود و ایدئولوژی ملیگرایانه و رادیکالی را دنبال میکرد که به شدت مخالف نفوذ مذهب در سیاست بود.
- نویسنده و فعال سیاسی: او خواهان تأسیس حکومت ملی بود و از نظریات آزادیخواهانه اروپایی الهام میگرفت.
- ترویج آزادی، عدالت و حقوق بشر: او از معدود کسانی بود که مفاهیم حقوق بشری را پیش از مشروطه به شکلی منسجم مطرح کرد.
۱۷. علیاکبر دهخدا (۱۲۵۷ – ۱۳۳۴ ش / ۱۸۷۹ – ۱۹۵۶ م)
دهخدا در دوره مشروطه به عنوان یکی از چهرههای اصلی در استفاده از ادبیات برای نقد سیاسی ظهور کرد.
- طنزپرداز و مقالهنویس برجسته: او با استفاده از نام مستعار “دخو” در روزنامه صوراسرافیل، ادبیات طنز سیاسی را به اوج رساند.
- بنیانگذار زبان طنز و نقد اجتماعی: طنز دهخدا، علاوه بر جنبه سیاسی، جنبهای عمیقاً اجتماعی داشت و نقد سنت و عقبماندگی را در خود جای داده بود. (تألیف لغتنامه دهخدا نیز تلاشی عظیم در حفظ زبان و فرهنگ بود.)
۱۸. محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) (۱۲۵۶ – ۱۳۲۱ ش / ۱۸۷۷ – ۱۹۴۲ م)
فروغی، دولتمردی کارکشته و روشنفکری عملگرا بود که نقش مهمی در تثبیت نظام مشروطه پس از سقوط استبداد صغیر ایفا کرد.
- سیاستمدار و روشنفکر، نخستوزیر دورههای مختلف: او نماینده طیف اعتدالگرا بود که به جای انقلاب، بر اصلاحات تدریجی و حفظ ساختارهای موجود تأکید داشت.
- مدافع مشروطه و مدرنیزاسیون: فروغی از اولین کسانی بود که به تدوین مقدمه قانون اساسی مشروطه کمک کرد و در دوران پهلوی اول، نقش محوری در برقراری نظم اداری داشت.
۱۹. سید محمدرضا مساوات شیرازی (متوفی حدود ۱۳۳۴ ه.ق / ۱۹۱۶ م)
مساوات از فعالان پرشور مطبوعات بود که به دلیل موضعگیریهای تندش علیه استبداد مورد تعقیب قرار گرفت.
- روزنامهنگار مبارز علیه استبداد: او با راهاندازی روزنامه «مساوات» در تبریز، به یکی از چهرههای کلیدی در مبارزات آذربایجان تبدیل شد.
۲۰. سید عبدالله بهبهانی (حدود ۱۲۴۰ – ۱۳۲۹ ه.ق / ۱۸۲۵ – ۱۹۱۱ م)
بهبهانی، از روحانیون برجسته تهران بود که به دلیل حمایت از قانون اساسی، جایگاه خود را به عنوان یکی از مراجع مجاهد در کنار طباطبایی به دست آورد.
- سیاستمدار و روحانی آزاداندیش: او به همراه سید محمد طباطبایی، رهبری روحانی مبارزان مشروطه را بر عهده داشت و حمایت مذهب را به پروژه نوسازی سیاسی تزریق کرد.
۲۱. میرزا نصرالله ملک المتکلمین (۱۲۶۵ – ۱۳۲۸ ه.ق / ۱۸۴۸ – ۱۹۱۰ م)
ملک المتکلمین از روحانیون نوگرا و سخنورانی بود که در مجامع عمومی به دفاع از مشروطیت میپرداخت.
- روحانی و متفکر، حامی مشروطه: سخنرانیهای پرشور او در حمایت از آزادی و قانونخواهی، تأثیر زیادی بر طبقات سنتیتر داشت و شکافی در میان روحانیت سنتی ایجاد کرد.
دوره پهلوی اول (سرکوب و مدرنیزاسیون)
پس از تثبیت قدرت رضاشاه، دوره جدیدی آغاز شد که در آن، نواندیشی سیاسی به شدت محدود شد، اما نوسازی ساختاری (مدرنیزاسیون دستوری) با قدرت پیش رفت. روشنفکران در این دوره یا حامی این مدرنیزاسیون بودند و یا از سوی رژیم سرکوب شدند و به آثار فرهنگی روی آوردند.
۲۲. سید حسن تقیزاده (۱۲۵۷ – ۱۳۴۳ ش / ۱۸۷۸ – ۱۹۶۴ م)
تقیزاده، سیاستمدار کهنهکار و از برجستهترین مدافعان فرهنگ غربی در ایران بود.
- تاریخنگار و نویسنده مجله کاوه: او در دوران تبعید در برلین، مجله کاوه را منتشر کرد که بیانگر گرایشهای رادیکال ملیگرایانه و سکولار او بود.
- ترویج سکولاریسم و تجدد: تقیزاده به صراحت بر جدایی دین از سیاست و ضرورت تقلید از پیشرفتهای علمی و اداری غرب تأکید داشت.
۲۳. میرزاده عشقی (۱۲۷۲ – ۱۳۰۳ ش / ۱۸۹۳ – ۱۹۲۴ م)
عشقی، شاعری نوپرداز و ملیگرا بود که به دلیل مخالفتهای صریح خود با استبداد پهلوی اول، ترور شد.
- شاعر انقلابی و منتقد اجتماعی: او در شعر خود، به ویژه در قصاید مشهورش، رخدادهای سیاسی و ناکامیهای ملی را به تصویر میکشید. او نماد شور انقلابی و آرمانخواهی نسل مشروطه بود.
۲۴. محمد فرخی یزدی (۱۲۶۸ – ۱۳۰۸ ش / ۱۸۸۹ – ۱۹۲۹ م)
فرخی، شاعری غزلسرای سنتی بود که توانست شعر سنتی را به سلاحی قدرتمند در نقد سیاسی تبدیل کند.
- روزنامهنگار و فعال سیاسی: او با انتشار روزنامه طنزآمیز خود، به شدت از فساد و استبداد انتقاد میکرد و در نهایت به دلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر و در زندان کشته شد.
۲۵. علیاکبر داور (۱۲۶۳ – ۱۳۱۲ ش / ۱۸۸۴ – ۱۹۳۳ م)
داور یکی از بوروکراتهای کارکشته و متخصص حقوقی بود که بنیانگذار ساختار اداری نوین ایران پس از مشروطه و در دوران پهلوی اول به شمار میرود.
- سیاستمدار و متخصص حقوقی، بنیانگذار حقوق مدرن: او نقش اساسی در تدوین قوانین مدنی و مالیاتی مدرن و ایجاد وزارتخانههای تخصصی داشت. او نماینده روشنفکران تکنوکرات بود.
۲۶. احمد کسروی (۱۲۸۴ – ۱۳۲۴ ش / ۱۸۹۹ – ۱۹۴۵ م)
کسروی، مورخ و محقق رادیکال، که بنیانگذار مکتب تاریخنگاری نوین و منتقد سرسخت سنتهای مذهبی و اجتماعی ایران بود.
- مورخ، نویسنده و ضد خرافات: کتابهای او مانند «تاریخ مشروطه ایران» نه تنها یک سند تاریخی، بلکه یک تحلیل رادیکال از دلایل شکستهای تاریخی ایران بود. او همچنین با تأسیس جمعیت «پيشآهنگ» به دنبال پاکسازی مذهب از خرافات بود.
۲۷. تیمورتاش (سردار معظم خراسانی) (۱۲۶۴ – ۱۳۱۲ ش / ۱۸۸۵ – ۱۹۳۳ م)
تیمورتاش یکی از قدرتمندترین سیاستمداران و اولین نخستوزیر رضاشاه بود که در تلاش برای مدرنیزاسیون سریع کشور نقش کلیدی داشت.
- سیاستمدار و نخستوزیر مقتدر: او بازوی اجرایی رضاشاه در اصلاحات بنیادین اداری، آموزشی و اقتصادی بود و با اتکا به دانش خود، ساختار دولت را متمرکز و مدرن ساخت.
۲۸. محمدعلی جمالزاده (۱۲۷۴ – ۱۳۵۱ ش / ۱۸۹۵ – ۱۹۷۲ م)
جمالزاده، استاد داستاننویسی مدرن فارسی و از نسل اول نویسندگان واقعگرا بود.
- نخستین داستاننویس مدرن فارسی: مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» او، با لحنی ساده و نزدیک به زبان عامیانه، تحولی در ادبیات داستانی ایجاد کرد و به نقد آداب و رسوم اجتماعی پرداخت.
۲۹. صادق هدایت (۱۲۸۱ – ۱۳۳۰ ش / ۱۹۰۳ – ۱۹۵۱ م)
هدایت، نویسندهای منزوی و عمیقاً بدبین بود که وضعیت روشنفکر ایرانی در رویارویی با سنت و مدرنیته را به تصویر کشید.
- نویسنده و داستاننویس برجسته مدرن: آثار او مانند «بوف کور» نمادی از سرخوردگی نسل روشنفکر پس از شکست آرمانهای مشروطه و نفوذ فرهنگ بیگانه بود. او تأثیر عمیقی بر ادبیات پس از خود گذاشت.
دوره پهلوی دوم (جنبشهای معاصر)
این دوره شاهد ظهور روشنفکرانی بود که به نقد دوگانه مدرنیزاسیون دستوری پهلوی و استبداد سیاسی پرداختند و پایههای فکری انقلاب اسلامی را بنا نهادند.
۳۰. محمد مصدق (۱۲۶۱ – ۱۳۴۲ ش / ۱۸۸۲ – ۱۹۶۳ م)
مصدق، نماد مقاومت ملیگرایانه در برابر نفوذ خارجی و استبداد داخلی بود.
- نخستوزیر و رهبر ملی شدن نفت: اگرچه او یک نظریهپرداز کلاسیک نبود، اما اقدامات سیاسی او (به ویژه در ملی کردن صنعت نفت) به یک پروژه فکری برای اثبات حاکمیت ملی تبدیل شد و الگوی مقاومت مدنی را پایهگذاری کرد.
۳۱. مهدی بازرگان (۱۲۹۴ – ۱۳۷۹ ش / ۱۹۱۶ – ۲۰۰۰ م)
بازرگان، از اولین روحانیون تحصیلکرده در غرب بود که تلاش کرد پل میان اسلام و دموکراسی مدرن برقرار سازد.
- روحانی و سیاستمدار اصلاحطلب: او از پیشگامان مهندسی و بنیانگذار نهضت آزادی ایران بود. او معتقد به «تز دین در برابر تجدد» بود و تلاش داشت چارچوب اسلامی را برای توسعه سیاسی و اقتصادی به کار گیرد.
۳۲. یدالله سحابی (۱۲۹۳ – ۱۳۷۸ ش / ۱۹۱۴ – ۱۹۹۹ م)
سحابی، از چهرههای کلیدی ملیگرای مذهبی بود که در جنبشهای ملی پس از جنگ جهانی دوم نقش داشت.
- سیاستمدار و فعال ملی: او از اعضای مؤسس نهضت ملی بود و در تبیین جایگاه اسلام در دولت ملیگرا نقش داشت.
۳۳. جلال آلاحمد (۱۳۰۲ – ۱۳۴۸ ش / ۱۹۲۳ – ۱۹۶۹ م)
آلاحمد، نویسندهای تأثیرگذار بود که مفهوم “غربزدگی” را به عنوان یک نظریه انتقادی مطرح کرد.
- نویسنده و منتقد فرهنگی، ضد غربزدگی: او استدلال میکرد که نخبگان ایرانی صرفاً تقلیدگر فرهنگ و تکنولوژی غرب هستند بدون آنکه بنیادهای فکری خود را حفظ کنند. کتاب «غربزدگی» او مرجع مهمی برای روشنفکران منتقد شد.
۳۴. علی شریعتی (۱۳۱۲ – ۱۳۵۴ ش / ۱۹۳۳ – ۱۹۷۷ م)
شریعتی، اندیشمندی دینی بود که با استفاده از ادبیات مدرن و علوم اجتماعی، تفسیری نو از اسلام ارائه داد و نسل جوان را به سوی آرمانهای انقلابی هدایت کرد.
- اندیشمند دینی و روشنفکر اجتماعی: او با ارائهدهنده مفاهیمی چون «بازگشت به خویش»، «شهید» و «انتظار»، شکاف میان دین سنتی و نیازهای سیاسی روز را پر کرد. اندیشههای او موتور محرک فکری انقلاب اسلامی شد.
۳۵. صمد بهرنگی (۱۳۱۹ – ۱۳۴۹ ش / ۱۹۴۰ – ۱۹۷۰ م)
بهرنگی، نویسندهای بود که ادبیات خود را وقف مبارزه با ستم طبقاتی در میان طبقات فرودست کرد.
- نویسنده و معلم شمال ایران: او با خلق داستانهایی مانند «ماهی سیاه کوچولو» که پر از استعارههای سیاسی بود، به آگاهیبخشی درباره ستم اقتصادی و اجتماعی پرداخت.
۳۶. سیمین دانشور (۱۳۰۰ – ۱۳۹۵ ش / ۱۹۲۱ – ۲۰۱۶ م)
دانشور، یکی از اولین زنان داستاننویس معاصر بود که به نقد جایگاه زن در جامعه سنتی و مدرن پرداخت.
- نویسنده و داستاننویس برجسته زن: آثار او، به ویژه «سووشون»، تصویری دقیق از جامعه شهری و چالشهای زنان در دوره اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ارائه میدهد.
۳۷. غلامحسین ساعدی (هوشنگ گلشیری) (۱۳۱۴ – ۱۳۷۰ ش / ۱۹۳۵ – ۱۹۹۱ م)
ساعدی (با نام مستعار گوهر مراد)، نمایشنامهنویس و منتقد اجتماعی بود که در فضای خفقان سیاسی، به صورت نمادین به نقد قدرت پرداخت.
- نمایشنامهنویس و فعال فرهنگی: نمایشنامههای او، به ویژه آنهایی که توسط گروه تئاتر مردمی اجرا میشد، سرشار از انتقادهای اجتماعی زیرزمینی بود.
۳۸. بهرام بیضایی (متولد ۱۳۱۷ ش / ۱۹۳۸ م)
بیضایی، کارگردان و نمایشنامهنویس برجسته که آثارش عمیقاً ریشه در اسطوره، تاریخ و نقد قدرت دارد.
- فیلمساز و نمایشنامهنویس: او با خلق آثاری مانند «چای داغ داغ» یا «سلطنت طلبان»، همواره نقدی ساختاری به مفهوم قدرت در ایران، از اسطوره تا دولت مدرن، ارائه داده است. آثار او نمود روشنفکری هنری است که به شدت با سیاست درگیر است.