خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ (تلخيص مهم ترين نكات)

خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ دون شک تا به حال نام کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد را شنیده اید. در این پست این کتاب را در چند جمله خلاصه کرده ایم و نکات مهم و خواندنی آن را آورده ایم. این کتاب توسط آقای اسپنسر جانسون نگارش شده و در سالهای انتشار آن فروش بسیار بالایی را در امریکا و سراسر جهان تجربه کرده است. با قطعیت می توان گفت که این کتاب از آن هایی ست که باید در طول زندگی مطالعه اش کرد. به زودی پادکست این کتاب نیز در ادامه قرار داده خواهد شد.

لازم به ذکر است که کلمه پنیر در این کتاب به معنای هدف و آن نتیجه شیرین است که انسان از دستیابی به آن احساس پیروزی و شادی می کند.

ترجمه دانشجويي

نكات مهم کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد ؟

  • داشتن پنير آدم را خوشحال مي‎سازد.
  • هر چه قدر پنير برايتان مهمتر باشد بيشتر به حفظ آن مايل هستيد.
  • اگر تغيير نکني نابود مي‎شوي.
  • اگر نمي‎ترسيدي چه کار مي‎کردي؟
  • هر چند وقت يکبار پنير را بو کن تا بفهمي چه موقع دارد مانده مي‎شود.
  • حرکت در مسير جديد به تو کمک مي‎کند پنير جديد را پيدا کني.
  • وقتي فراتر از ترس بروي احساس آزادي مي‎کني.
  • قبل از يافتن پنير خود را در حال لذت بردن از آن تجسم کن. اينکار تو را به طرف آن هدايت مي‎کند.
  • هر چه زودتر از پنير قديمي دست بکشيد زودتر به پنير تازه مي‎رسيد.
  • جستجو در هزارتو، خيلي مطمئن‎تر از ماندن در يک ايستگاه بدون پنير است.
  • اعتقادات کهنه تو را به پنير جديد هدايت نمي‎کند.
  • وقتي ببيني مي‎تواني پنير جديد پيدا کني و لذت ببري، مسير خود را تغيير خواهي داد.
  • زودتر متوجه تغييرات شدن کمک مي‎کند با تغييرات بزرگتري که در راهند خود را تطبيق دهي.
  • با پنير حرکت کن و از آن لذت ببر.
مطلب پیشنهادی:  اینفوگرافیک ضد آفتاب ها

درباره کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

فرقی نمی‌کند کودکی پنج ساله باشیم، یا انسانی بالغ. همه‌ی ما در برابر قصه به یک اندازه تاثیرپذیریم. به همین دلیل است که انسان‌های هوشمند، همیشه از داستان‌‌ها و حکایت‌ها برای آموزش مفاهیم مهم استفاده می‌کنند؛ دکتر اسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی از همین انسان‌های زیرک است. او در کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ (Who Moved My Cheese) برخی از عمیق‌ترین آموزه‌ها را در قالب یک قصه‌ی شیرین و خواندنی بیان کرده است.

کتاب چهار شخصیت دارد. دو موش به نام‌های اسنیف و اسکاری، و دو آدم کوچولو با اسامیِ هم و هاو. این چهار شخصیت همگی در هزارتویی پر پیچ و خم زندگی می‌کنند؛ غذای اصلی آن‌ها پنیر است. اما هر کدام از آن‌ها روشی متفاوت در جستجوی پنیر دارند. موش‌ها که ساختار مغزی ساده‌ای دارند، سعی می‌کنند بیشتر از غریزه‌شان برای پیدا کردن پنیر استفاده کنند. اما آدم‌ها که با وجود قامت ریزه و کوچکشان، از مغزی بسیار پیچیده‌تر از مغز موش‌ها برخوردارند، در مسیر جستجوی پنیر، از باورها و افکاری استفاده می‌کنند که هیچ موشی تا به حال به فکرش نیفتاده.

با این حال، این موضوع به این معنی نیست که هم و هاو، بیشتر از اسنیف و اسکاری پنیر به چنگ می‌آورند. راز پیدا کردن پنیرهای خوب و خوشمزه، در ساختار مغزی پیچیده نیست…

مطلب پیشنهادی:  لید در گزارش نویسی چیست؟ (معرفی Lead و نکات آن)

خلاصه کتاب چه كسي پنير مرا جا به جا كرد؟

در این داستان چهار شخصیت وجود داره (دو آدم کوچولو، دوتا موش)، هر چهار شخصیت هر روز به دنبال پنیر وارد هزار راه میشن(‌یه چیز مارپیچه تودرتو).

موش ها دارای ذهنی ساده هستن و از روش آزمون و خطا (مانکی تست) برای پیدا کردن پنیر استفاده میکردن اما آدم کوچولوها دارای ذهنی پیچیده هستن و از هوش خودشون استفاده میکردن تا یک الگویی پیدا کنن.

یک روزی موش ها و آدم کوچولو ها دو تکه پنیر بزرگ پیدا میکنن که وعده خیلی زیادی برایشون بودش و هر روز مسیر را می آمدن و از پنیر میخوردن و بر میگشتن.

موش ها زیاد فکر نمیکردن و وابسته به پنیر نشده بودن، اونا همچنان صبح زود از خانه خارج می‌شدن و به نظر می‌رسید با پیدا شدن این پنیر بزرگ تغییری در زندگی‌شان ایجاد نشده. خوشحال هستن، اما وابسته نیستن.

اما آدم کوچولو ها به شرایط عادت کرده بودن، ذهنشون الگویی پیدا کرده بود که این پنیر اینجا هست و خواهد بود. آنها خانه خودشون رو به نزدیکی پنیر منتقل کردن و دیگر برای جستجوی پنیر صبح‌های زود بیدار نمی‌شدن. شب‌ها هم با شکم سیر همون نزدیکی تو خونشون میخوابیدن و خلاصه همه چیز به کامشان بود.

روزی پنیر غیب میشه! موش ها به دلیل اینکه عادت نکرده بودن، سریعا به دنبال پنیر جدید در هزار راه شروع به گشتن کردن، اما آدم کوچولوها به دلیل هوش بیشتر و ذهن پیچیده، احتمالات زیادی رو در نظر میگرفتن، شاید کسی پنیر روا دزیده ؟ چه کسی دزیده؟ شاید دزد و پنیر همین نزدیکی ها باشه؟ و هزارتا شاید و تحلیل برای خودشون داشتن…

مطلب پیشنهادی:  دكتر هلیا عزیزی، مصاحبه با رتبه یک آزمون جامع ۱۸۰ واحدی داروسازی ۱۳۹۹

موش ها بعد از گشتن به پنیر جدیدی رسیدن اما آدم کوچولوها زانو غم بغل گرفته بودن و به تقدیر ناسزا میگفتند و همچنان به دنبال دلیل نبودن پنیر میگشتن…

احساس کردن ترس و انجام دادن کار مورد نظر به هر ترتیب ممکن

کتابی که موضوع آن تغییر باشد احتمالا باید جزء کتاب های خودیاری دسته بندی شود ولی از آنجایی که تغيير، واقعیت اساسی زندگی است آگاهی از آن در موفقیت انسان نقش بسیار مهمی دارد پس به این ترتیب می توانیم این کتاب را در زمره کتاب های موفقیت طبقه بندی کنیم. ماهیت تغییر این است که شما هرگز فکرش را هم نمی کنید که یک روز مجبور باشید با آن روبرو شوید و به همین دلیل نقشه جایگزینی برای زندگی تان ندارید پس باید همیشه برای تغییر آماده باشید تا چنین طرز فکری باعث نشود که فرصت پیدا کردن پنیر جدید را از دست بدهید یا حتی نتوانید قبل از اینکه دیگران پنیرتان را جابجا کنند خودتان این کار را بکنید.

مسئله، کوتاهی عمر انسان نیست پزشکان عقیده دارند در قرن بیست ویکم انسان ها می توانند صد سال عمر کنند. مسئله این است که عمر سریع می گذرد. برای اینکه عمرتان را به بطالت نگذرانید تا حدودی باید حس ریسک پذیری و ماجراجویی داشته باشید و اگر شیوه زندگی تان را بر این اساس انتخاب کنید تغییر برایتان ترسناک نخواهد بود. 

امتیاز شما post
سفارش آنلاین در واتساپ

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات پیشنهادی برای شما
Picture of علیرضا نادری
علیرضا نادری

داروساز، عاشق تولید محتوا و همیشه در حال آموختن و آموزش دادن هستم.

لینکدین من
اشتراک گذاری این مطلب